درباره وبلاگ


سلام به همه دوستان این وبلاگ و درجهت شناساندن هرچه بهترایل سربرزملکشاهی درست کردم به این امیدکه مقدمه ای باشه برای برداشتن گامهای بزرگترومحرکی بشه واسه همه دوستداران اقوام مختلف به خصوص ملت کرد که بادرست کردن سایت وبلاگ یاهرچیزیکه توانشودارن مانع ازبین رفتن سنن,زبان,پوشش و...بشن کم و کسریی دیدین به بزرگیتون ببخشین هنوز درآغازراهیم به امید سربلندی وپیروزیتان
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 52
بازدید ماه : 219
بازدید کل : 40194
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1



<-PollName->

<-PollItems->

شروع کد ساعت -->
/top_mid.gif">

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 52
بازدید ماه : 219
بازدید کل : 40194
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1

ملکشاهی
ژیانه م ژیانم بئ تو ژانه




آلامتو کردمردانی را در دل خود جای داده است که همواره در طول زمان به منزله دروازه ای ناگشودنی درمقابل دشمنان قد علم کرده اند...

سرزمینی دردل کوههای سر به فلک کشیده کبیرکوه,همنشینان 'ۆه ڕ زه ڕین'(سینه طلایی) بامردمانی از جنس نور برای دوستان واز جنس پولاد برای دشمنان...

ایران به خود میبالد که از روزی که کیومرث بر این سرزمین حکم راند همنشین مردمان سلحشور,باصلابت,هنرمندو...ایل ملکشاهیست.

کردمردانی از سرزمین طلوع خورشید که همچون آفتاب سایه ی خودرا بر این سرزمین گسترانده اند

هجوم ناجوانمردانه اهریمنان نه تنها آنانرا از هویت کرد وایرانی بودنشان غافل نساخته,بلکه ایمان آنانرا به مقدس بودن هدفشان استوارتر ساخته   آری... چنین باید بود...

برایتان از ناگفته ها میگویم...

اینجا سرزمین سرداران نادرشاه است... آری نادر شاه...     سرزمین

احمد خان بُربُروو

جد بزرگ طایفه خلف باۆڵه ک 

    کاوه در این سرزمین متولد شد,آری کاوه که اگر نبود خیانت چندی از سران ایلات بینی ضحاک زمان را به خاک میمالید   اینجاولات(سرزمین) شاه احمد یاری ست....

  در مورد ایل پرفسور مینورسکی(الكورد في دائرة المعارف الاسلامية - ص84) می نویسد: قریب به هزار خانوار ملکشاهی به ایران خدمت کرده اند و اراضی فراوانی را در قلمرو حاکمیت خود داشته اند و توانسته اند در برابر حملات و یورشهای هولاکو، تیمور و قرایوسف از این اراضی دفاع کنند....

 

 

به راستی که حرف این مردمان را باید از زبان شیرزنانشان شنید زنانیکه لالایی فرزندانشانرا از عاشورا برگرفته اند:

                                             که م بژی   وو    که ڵ بژی

 

باز هم برایتان میگویم از ناگفته ها...

 

ایل ملکشاهی از یک نژاد واحد شکل نگرفته است، بلکه آمیخته ای از نژادهای محلی اصیل و کهنی همچون عیلامیان، ساسانیان، خورشیدیان، سوره میری و نژادهای دیگری می باشد. هر گروهی از اینان بزرگی یا امیری مستقل را در این مناطق داشته اند و   براساس آداب و سنن آباء واجدادی، مردمان خود را اداره می کرده اند.  با گذشت زمان و بدلایلی مختلف، مردمانی از لک، لور، قیطول، باوه با آنها ترکیب شده اند و از زمره این عشیره بحساب آمده اند و بدین گونه عشیره بزرگ و قدرتمندی به نام ملکشاهی شکل گرفته است. (بقیه در ادامه مطلب)

 




ادامه مطلب ...


*ئه ڵ په ڕگه   ئه ڵ په ڕین*



واژه ی *ئه ڵ په ڕگه یا  ئه ڵ په ڕین* در اصل به معنای حمله کردن وقیام کردن است چیزی که امروزه به اشتباه از آن به عنوان رقص یاد می شود.

در مورد قدمت تاریخی ئه ڵ په ڕگه  یا  ئه ڵ په ڕین به آوردن نمونه هایی بدست آمده از آثار تاریخی میپردازیم که شباهت بسیاری به ئه ڵ په ڕگه کردی دارند......

 

رقص‌ در هزاره‌ پنجم‌ پیش‌ از میلاد

 از سالهای‌ پایان‌ هزاره‌ پنجم‌ و آغاز هزاره‌ چهارم‌ پیش‌ از میلاد، تکه‌ سفالی‌ از تپه‌ سیلک‌ کاشان‌ بدست‌ آمده‌ که‌ پیداست‌ بخشی‌ از ظرف‌ بزرگی‌ بوده‌، نگاره‌ چهار زن‌ در حال‌ رقص‌ دسته‌ بند نشان‌ داده‌ شده‌ است‌. از حال‌ و سان‌ این‌ گروه‌ چهار تنی‌،که‌ خود اندکی‌ از بسیارند و از چگونگی‌ بازوان‌ و تن‌ هایشان‌ و نگاهی‌ که‌ به‌ یک‌ سو دارند</SPAN>، پیداست‌ که‌ مشغول‌ رقص‌ مقدس‌ مذهبی‌ دسته‌ بند دایره‌ وار هستند. می‌دانیم‌ این‌ گونه‌ رقصهای‌ دسته‌ بند دایره‌ وار که‌ در آن‌ افراد قبیله‌، پهلو به‌ پهلو یا دست‌ بدست‌ و بازو به‌ بازو بوده‌اند، در پشت‌ سر هم‌ ایستاده‌ حلقه‌هایی‌ را تشکیل‌ می‌داده‌اند، نشانه‌یی‌ از اینست‌ که‌ ئه ڵ په ڕگه برای‌ پرستش‌ یا بزرگداشت‌ چیزی‌ ارجدار و مقدس‌، همچون‌: آتش‌، بت‌، شکار، توده‌یی‌ از فراورده‌ها و خرمن‌ گندم‌ درختان‌ پر بار و کهنسال‌ و از اینگونه‌ انجام‌ می‌گرفته‌ است‌. با بررسی‌ نگاره‌ این‌ تکه‌ سفال‌ و سفالهای‌ دیگری‌ که‌ سپس‌ درباره ی آنها گفتگو خواهیم‌ داشت‌، به‌ چگونگی‌ انجام‌ گرفتن‌ رقصها و طرز قرار گرفتن‌ دستها و بازوان‌،می‌توان‌ تا اندازه‌ یی‌  پی‌ برد.حرکت‌ پاها را که‌ بیگمان‌ با راه‌ رفتن‌ و گام‌ برداشتن‌ و جست‌ و خیز و دور زدن‌ و جز اینها توام‌ بوده‌ است‌.

   برای‌ مثال‌ از نگاره‌ تکه‌ سفال‌ سیلک‌ چنین‌ می‌توان‌ دانست‌ که‌ هر یک‌ از رقصندگان‌، دستهای‌ دو تن‌ دیگر را در پهلو و پایین‌، آنچنان‌ گرفته‌ است‌ که‌ کف‌ دستها بر روی‌ هم‌ افتاده‌ و یا انگشتانشان‌ را شانه‌ وار در لابلای‌ یکدیگر فرو برده‌ و بدینسان‌ زنجیره‌ و حلقه‌ رقص‌ را بهم‌ پیوسته‌اند و این‌ همانست‌ که‌ امروزه‌ در رقصهای‌ دسته‌ بندی‌ کردی‌ بکار می‌رود و چنانکه‌ می‌بینیم‌ پس‌ از هزاران‌ سال‌ هنوز دگرگونی‌ چندانی‌ در آن‌ راه‌ نیافته‌ است‌.


      
رقص‌ جنگی‌ از هزاره‌ چهارم‌
      ششمین‌ تکه‌ سفال‌،پنج‌ مرد را در حال‌ رقص‌ دسته‌ بند نشان‌ می‌دهد که‌ همگی‌ روی‌ خود را بسوی‌ چپ‌ گردانیده‌ و بازوانشان‌ را از روی‌ شانه‌های‌ یکدیگر گذرانیده‌ و همدیگر را سخت‌ گرفته‌اند، و نگاره‌ دو تن‌ از آنان‌ تا اندازه‌ایی‌ حرکت‌ پاهایشان‌ را نشان‌ می‌دهد. این‌ مردان‌ نیز مانند رقصندگان‌ (تل‌ جری‌) برهنه‌ هستند.
 رقص‌ نیایش‌ خورشید از سیلک‌
 بر روی‌ تکه‌ سفالی‌ که‌ زمان‌ آنرا از هزاره‌ چهارم‌ پیش‌ از میلاد می‌دانند، و از تپه‌ سیلک‌ کاشان‌ بدست‌ آمده‌ و اینک‌ در موزه‌ ایران‌ باستان‌ است‌، گروهی‌ زن‌ یا مرد و زن‌،حلقه‌یی‌ از رقص‌ دسته‌ بند تشکیل‌ داده‌اند که‌ در آن‌ رقصندگان‌ پهلوی‌ هم‌ ایستاده‌ بازوان‌ خود را از آرنج‌ رو ببالا خم‌ کرده‌، دستها را بر روی‌ شانه‌ و دوشهای‌ همدیگر نهاده‌اند . چون‌ نشانه‌هایی‌ از خورشید و پرندگان‌ آبی‌ در فاصله‌ رقصندگان‌ دیده‌ می‌شود.

گمان‌ می‌رود رقص‌ برای‌ نیایش‌ خورشید یعنی‌ آن‌ خدای‌ روشنی‌ زای‌ گرمابخش‌ که‌ با برآمدن‌ خود از پشت‌ کوهها، تاریکی‌ هراس‌ شب‌ هنگام‌ را از چشم‌ و دل‌ آدمیان‌ می‌زدود در دشت‌ و چمن‌ انجام‌ می‌گرفته‌ است‌. (نمونه‌ای‌ از رقص‌ 3600 سال‌ پیش‌ از میلاد)

 رقص‌ با دستمال‌ از سیلک‌
 این‌ ابتکار و نوآوری‌ در رقص‌ دسته‌ بند را، که‌ در سفال‌ دیگری‌ از سیلک‌ که‌ متعلق‌ به‌ 3600 سال‌ پیش‌ از میلاد است‌، نیک‌ نشان‌ می‌دهد، زیرا در این‌ سفال‌، آشکارا دیده‌ می‌شود که‌ تشکیل‌ دهندگان‌ حلقه‌ رقص‌، پارچه‌ یا دستمال‌ یا چیز دیگری‌ را در میان‌ دستهای‌ خود گرفته‌ و برقص‌ مشغولند بجاست‌ یاد آوری‌ کنیم‌ که‌ هنوز هم‌ گرفتن‌ دستمال‌ در میان‌ دستها، بدین‌ گونه‌ که‌ گفته‌ شد در رقصهای‌ دسته‌ بند کردها متداول‌ است‌..
 رقص‌ برداشت‌ محصول‌ و خرمن‌ از تپه‌ موسیان‌
 نمونه‌ سیزدهم‌ تکه‌ سفالی‌ است‌ که‌ از تپه‌ موسیان‌ در فاصله‌ سالهای‌ 3600 و 3300پیش‌ازمیلادکه ‌اکنون ‌در موزه‌ لوور نگاهداری ‌می‌شود.
 بر روی‌ این‌ سفال‌ دسته‌ای‌ از رقصندگان‌ نشان‌ داده‌ شده‌ که‌ گویا در دورادور ظرف‌ - (هنگامی‌ که‌ هنوز نشکسته‌ بود) تکرار می‌شده‌ است‌. در اینجا نیز یک‌ رقص‌ دسته‌ بند نمایش‌ داده‌ شد که‌ در پیشاپیش‌ رقصندگان‌ کوکب‌ هایی‌ نگاشته‌ شده‌ که‌ بی‌ مانند به‌ کوکب‌ میانی‌ سفالینه‌ تل‌ جری‌ نیست‌ و می‌توان‌ گمان‌ برد که‌ خواست‌ نگارنده‌ از نگاشتن‌ آنها، نشان‌ دادن‌ خورشید یا خرمنی‌ از فراورده‌های‌ گوناگون‌ یا توده‌یی‌ آتش‌ است‌.
 در نگاره ی این‌ تکه‌ سفال‌ نیز رقصندگان‌ برهنه‌ و بی‌ تنپوش‌ نمایش‌ داده‌ شده‌اند و از چگونگی‌ حرکت‌ دستها و بازوانشان‌ پیداست‌ که‌ برای‌ تشکیل‌ حلقه‌ رقص‌، با خم‌ کردن‌ بازوان‌ از آرنج‌ بسوی‌ بالا، دستها یا انگشتان‌ کوچک‌ یکدیگر را در برابر شانه‌ها می‌گرفته‌اند، و این‌ گونه‌ رقص‌ هنوز هم‌ در میان‌ ایرانیان‌ ارمنی‌ و نسطوری‌ (سوریانی‌) معمولست‌
 رقص‌ تفریحی‌ تکی‌ از هزاره‌ سوم‌
 نمونه‌ دیگری‌ از رقصهای‌ مردمان‌ پیش‌ از تاریخ‌ ایران‌، تکه‌ مفرغی‌ است‌ بشکل‌ آدمی‌از «تپه‌ گیان‌ نهاوند»، از نیمه‌ هزاره‌ سوم‌ پیش‌ از میلاد که‌ اکنون‌ در مجموعةه ی هرتسفلد نگاهداری‌ می‌شود.
 حالت‌ و طرز قرار گرفتن‌ بازوان‌ این‌ تندیسه‌ مفرغی‌ ما را بیاد رقصهای‌ «تکی‌» بزمی‌ که‌ هنوز در همه‌ جای‌ جهان‌ متداول‌ است‌ می‌اندازد.
 اگر بیاد بیاوریم‌ که‌ رقصهای‌ بزمی‌ تکی‌ در آن‌ روزگاران‌ بسیار کم‌ انجام‌ می‌گرفت‌ وگویا تنها زنان‌ و رقاصه‌های‌ زیباروی‌ بودند که‌ برای‌ خوشایند سران‌ قبیله‌ها و فرمانروایان‌ و زورمندان‌، برقصهای‌ تفریحی‌ شهوانی‌ تکی‌ می‌پرداختند، این‌ تندیسه‌ مفرغی‌ می‌تواند یکی‌ از این‌ گونه‌ رقصها بشمار می‌آید.
 رقص‌ دسته‌ بند گاسوها
 از گاسوها یا کاسیها که‌ در هزاره‌ سوم‌ پیش‌ از میلاد در شمال‌ ایلام‌ در پیرامون‌ کرمانشاهان‌ و دره‌های‌ کوههای‌ زاگرس‌ زندگی‌ می‌کرده‌اند تکه‌ سفالی‌ بدست‌ آمده‌ که‌ بر روی‌ آن‌ نگاره‌ سه‌ رقصنده‌ درنزدیکی‌ چادرها یا کلبه‌شان‌ نشان‌ داده‌ شده‌ است‌
 این‌ تکه‌ سفال‌ از دیدةه ی نمایش‌ گونه‌ دیگری‌ از رقص‌ که‌ در آن‌ رقصندگان‌ هر کدام‌ بازوان‌ خود را پشت‌ گردن‌ یکدیگر گذرانیده‌، دستها را بر روی‌ شانه‌های‌ همدیگر می‌نهادند، بسیار ارزنده‌ است‌.
 رقصی‌ دیگر از تل‌ تیموران‌
 از بررسی‌ نگاره‌های‌ دو ظرف‌ از تل‌ تیموران‌ فارس‌، چنین‌ بدست‌ می‌آید که‌ گذشته‌ از رقصهای‌ دسته‌ بند و تکی‌ که‌ پیش‌ از این‌ یاد ازآنها کردیم‌، گونه‌های‌ دیگری‌ از رقص‌ دیگری‌ از ایران‌ زمین‌ بوده‌ است‌ که‌ در آن‌ رقصندگان‌ دو به دو، سه‌ به‌ سه‌، بازو در بازو یا دست‌ در دست‌ هم‌ انداخته‌، به‌ پایکوبی‌ بر می‌خاسته‌اند و نیز بگواهی‌ نگاره‌های‌ این‌ سفالینه‌ها، شماره‌ رده‌های‌ سه‌ تایی‌ و دوتایی‌ در یک‌ مجلس‌ رقص‌، بیش‌ از یکی‌ دو تا بوده است‌ شاید در هر رده‌ سه‌ تایی‌: یک‌ مرد و یک‌ زن‌ یا دو مرد یا دو زن‌ با هم‌ می‌رقصیده‌اند.
 نمایش‌ رقص‌ در سر پرچم‌
 در لرستان‌ از هزاره‌ یکم‌ پیش‌ از میلاد، سر پرچم‌ مفرغ‌ مشبکی‌ بدست‌ آمده‌ که‌ اینکه‌ در مجموعه‌ پرفسور زاره‌ در موزه‌ لوور نگاهداری‌ می‌شود در درون‌ حلقه‌ این‌ سر پرچم‌، رقص‌ دست‌ بدست‌ چهار تن‌ با شیوه‌ یی‌ استادانه‌ و زیبا و ترکیبی‌ نو، نشان‌ داده‌ شده‌ است‌. باز در پایه‌ همان‌ سرپرچم‌ که‌ جای‌ گذاشتن‌ چوب‌ یا میله‌ پرچم‌ بوده‌ تندیس‌ دو فرد در حال‌ رقص‌ دست‌ بدست‌ نمایش‌ داده‌ شده‌ است. خوشبختانه‌ در این‌ نمونه‌ مفرغی‌، حرکت‌ پاها و دستها را در حال‌ رقص‌، بخوبی‌ می‌توان‌ دریافت‌ و پیداست‌ که‌ هر یک‌ از رقصندگان‌ یکی‌ از پاهای‌ خود را از زمین‌ بلند کرده‌ پس‌ از خم‌ کردن‌ در پشت‌ سر، سپس‌ در جای‌ دیگر بزمین‌ می‌نهاده‌ و همین‌ کار را با پای‌ دیگر انجام‌ می‌داده‌ تا رفته‌ رفته‌، حلقه‌ رقص‌ بدور خود چرخیده‌ و جای‌ رقصندگان‌ عوض‌ می‌شده‌ است‌.
 این‌ سر پرچم‌ از دیده‌ نمایش‌ اینگونه‌ رقص‌ و از دیده ی دیگر، یکی‌ از مدارک‌ بسیار پر ارزش‌ درباره ی رقص‌ در ایران‌ زمین‌ است‌ و ما از آن‌ در می‌یابیم‌ که‌ در میان‌ مردمان‌ روزگاران‌ باستان‌، رقص‌ تا چه‌ اندازه‌ ارج‌ و بها داشته‌ است‌ که‌ آنرا همچون‌ نشانه‌یی‌ بزرگ‌ در سر پرچم‌های‌ خود بنمایش‌ می‌نهاده‌اند.

  رقص‌ خدایان‌ در آسمان‌
 مردم‌ روزگاران‌ پیش‌ از تاریخ‌ - همان‌ سان‌ که‌ خودشان‌ در روی‌ زمین‌ به‌ پایکوبی‌ ودست‌ افشانی‌ بر می‌خاستند چنین‌ می‌پنداشتند که‌ خدایانشان‌ نیز در آسمان‌ یا در زیر زمین‌،برقص‌ بر می‌خیزند.
 برخی‌ از مردمان‌ روزگار باستان‌، چنین‌ باور داشتند که‌ اصولا رقصیدن‌ از کارهای‌ خدایان‌ است‌ و این‌ آدمی‌است‌ که‌ به‌ تقلید از آنان‌، در روی‌ زمین‌، جنبش‌ ها و جست‌ و خیزهای‌ آنان‌ را تکرار می‌کند و این‌ پندار را سر پرچم‌ یا سنجاق مفرغی‌ دیگری‌ از لرستان‌ که‌ زمانش‌ به‌ سده‌ هفتم‌ پیش‌ از میلاد می‌رسد، و در مجموعه‌ ج‌. ل‌. وینتر وپ‌ نگاهداری‌ می‌شود، برای‌ ما بازگویی‌ می‌کند.
 در این‌ سرپرچم‌ مفرغی‌ مشبک‌، تندیس‌ سه‌ خدای رب‌ النوع‌ شاخدار نشان‌ داده‌ شده‌ که‌ خدای‌ میانین‌ که‌ پایگاهش‌ از دو تای‌ دیگر والاترست‌ پا به‌ روی‌ قرص‌ خورشید و دو تای‌ دیگر پا بر پشت‌ دو شیر غران‌ نهاده‌، دست‌ در دست‌ هم‌ مشغول‌ رقصند، تو گویی‌، بکار برندگان‌ این‌ سر پرچم‌ از این‌ راه‌ خواسته‌اند چرخش‌ و گردش‌ خورشید را در آسمان‌ از باختران‌ به‌ خاوران‌ از شرق به‌ غرب‌ همچون‌ رقصی‌ موزون‌ و سنجیده‌ بیان‌ کرده‌، نمایش‌ بدهند، بهر سان‌ این‌ سر پرچم‌ نیاز دیدگاه‌ نمایش‌ جنبه‌های‌ خدایی‌ و مذهبی‌ رقص‌در میان‌ مردم‌ ایران‌ زمین‌، شایان‌ توجه‌ بررسی‌ بیشتر است‌.


حکیم عمر خیام در نوروز نامه خود مینویسد” فریدون کرد “روزی که ضحاک را اسیر کرد وایران را از شر او نجات داد مردم آن را جشن گرفتند . واین مهم دلیل دیگری بر یکپارچگی آن مردم و جشن دسته جمعی در میان آنان می با شد .

 

 

 

 

ئه ڵ په ڕگه کردی که در میان مردم این منطقه رایج است از روزگاران قدیم وجود داشته و به رغم تغییر وتحولات گوناگون در تاریخ پر فراز ونشیب  این دیار،همچنان توانسته چون جزیی جدانشدنی از فرهنگ دیرینه یشان  به حیات خود ادامه دهد.صدای ساز ودهل،این دو دوست دیرینه چه پس از پیروزی بر دشمن ویا در جشن ها و ولادتها واعیاد رسمی وبرگزاری مراسم عزاداری وسوگواری آنان و...دم ساز این مردم خونگرم بوده و هست.

 

 

 

 

باید گفت ئه ڵ په ڕگه کردی که نوعی رقص حماسی است تفاوت فاحشی با سایر رقص ها که مهیج شهوت اند، دارد و همین تفاوت باعث ماندگاری آن در میان مردمان  شارها  وو  دیه که ێل(شهرها وروستاها)شده است.انواع رایج ئه ڵ په ڕگه عبارتند از1-چه پی یا ژنانه2-فه تای3-سه ی سه ما    که در این میان فه تای دارای حرکات تند وزیباتری بوده وجوانان به آن علاقه مند ترند.

 

 

 

سردسته را چووپی کیش گویند که در مراسمات بزمی  پارچه های رنگارنگ و در رزم اسلحه به دست دارد.


   مارو از نظراتتون محروم نکنید  بژیان

 



صفحه قبل 1 صفحه بعد